قايقي خواهم ساخت ...
ديروز شعر " قايقي خواهم ساخت" سهراب را خواندم و گفتم اري سهراب تو قايقي بساز و برو به آنجا كه دلت مي خواهد و من هم قايقي خواهم ساخت مي نشينم برآن و ميروم ، مي روم به جايي كه آدمهايش از اين دنيا نباشند ، مي روم به جايي كه هيچ نشانه اي از اين دنيا نداشته باشد ، مي روم به سرزميني كه درآن آدمهايش تنهايي ات را درك كنن و بشناسندغمت را ، مي روم به سرزميني كه دنيايش درست مثل دنياي من باشد مي روم به جايي كه آدمهايش تنهايي ام رابشناسند آري سهراب من هم قايقي خواهم ساخت و خواهم رفت از اين دشت و ديار ، قايقي خواهم ساخت و بگذارم آن را در درياچه ي روياهايم كه رسد بر دل تنهايي هايم ، قايقي خواهم ساخت كه رود سوي مكاني پراز آرامش كه رود در دل روياهايم ، اري سهراب بدان كه قايق من قايقي ست :
« پراز تنهايي
به سوي تنهايي
در درياي تنهايي »
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: ممنون داداشي

.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ:ممنون عزيزم